سهم بایدنی ها و ترامپی ها از کیک اقتصاد

به گزارش مجله عکسفا، آمار نشان می دهد مناطقی که بایدن در آن ها رای بیشتری کسب نموده است در مجموع 70 درصد فراوری داخلی ایالات متحده را به خود اختصاص داده اند. با آنالیز نتایج انتخابات اخیر آمریکا معین می گردد آن دسته از مناطق ایالت های مختلف آمریکا که به بایدن رای داده اند، فراوری داخلی بالاتری داشته اند. در مقابل مناطقی که اکثریت آرای آن ها به نام ترامپ بوده، از فراوری پایین تری برخوردار هستند.

سهم بایدنی ها و ترامپی ها از کیک اقتصاد

از پروفایل ما وبلاگ حامد دیدن نمایید.

به گزارش دنیای اقتصاد، آمار نشان می دهد اختلاف بین درآمد مناطقی که در انتخابات های ریاست جمهوری به دو حزب مشهور آمریکا می رسند طی دهه های اخیر افزایش پیدا نموده است. درحالی که در انتخابات 2000 فاصله درآمدی بین دو حزب چندان قابل توجه به نظر نمی آمد و تنها 8 درصد بود، در انتخابات 2016 به شکل چشمگیری افزایش یافت و به 28 درصد رسید.

دوقطبی شدن فضای سیاسی آمریکا در رقابت بین کلینتون و ترامپ به شرایط مالی رای دهندگان نیز رسید. با این حال پیش بینی ها حاکی از آن بود که این شکاف در انتخابات 2020 تا حدی کاهش یابد. اما انتخابات اخیر با ثبت اختلاف فراوریی در حدود 40 درصد بین رای دهندگان دو حزب یک رکورد به جا گذاشت. در این انتخابات مناطقی که واجد کلان شهرها و میزبان صنایع دیجیتال هستند، به دموکرات ها گرایش داشته اند و رای مناطق روستایی و شهر های کوچک با صنایع نسبتا سنتی متعلق به جمهوری خواستار بوده است.

بیگانگی گروه های اجتماعی از یکدیگر علاوه بر زمینه های فرهنگی و هویتی، در اقتصاد ایالات متحده نیز دیده می گردد. کارشناسان نگرانند تشدید شکاف به وجود آمده در بین رای دهندگان دو حزب باعث بروز ناکارآمدی در عملکرد مالی دولت آمریکا گردد. تحلیلگران می گویند اگر اجزای مختلف فراوری در داخل به هماهنگی و وفاق نرسند، پیشبرد قدرتمندانه اقتصاد ایالات متحده دچار خدشه و نقصان خواهد شد. با این اوصاف دودستگی بین گروه های اجتماعی موجب تضاد منافع خواهد بود و به برآیند نیرو های اقتصاد ضربه خواهد زد.

عدم پیروزیت بایدن در ایجاد وفاق

پیروزیت بایدن در فتح کاخ سفید هم نتوانسته فاصله مالی در آمریکا از بین ببرد. به رغم پیروزی مقتدرانه بایدن، انتخابات نتوانست پیروز به بازآفرینی در نقشه سیاسی- مالی ایالات متحده گردد. داده ها نشان می دهد انتخابات 2020 باعث کاهش شکاف جغرافیایی در رویکرد سیاسی بخش های مختلف آمریکا نشده است.

برخلاف انتظار ها این انتخابات فقط بازنمایی فاصله سیاسی بزرگی در جغرافیای ایالات متحده بوده است. در انتخابات سال 2016 میلادی نیز شکاف مالی فاحشی بین مناطقی که به دو نامزد رای داده بودند، وجود داشت. حالا در سال 2020 این شکاف عمیق تر نیز شده است. در انتخابات پیشین 2584 منطقه ای که به ترامپ رای داده بودند تنها 36 درصد از اقتصاد آمریکا را تشکیل می دادند. درحالی که سهم 64 درصدی کلینتون مربوط به 472 منطقه از ایالت های آمریکا بود.

این آمار در سال 2016 نمایانگر فاصله زیاد بین جامعه رای دهندگان به دو حزب بود. پیش بینی می شد این اختلاف در انتخابات اخیر کاهش یابد؛ اما آمار و ارقام حکایت از باز شدن بیشتر این گسل بین هواداران دو نامزد اصلی ریاست جمهوری داشته است. آنالیز های مشابه روی داده های انتخابات 2020 نشان می دهد گرچه نتیجه رای گیری این بار به نفع دموکرات ها رقم خورده است، اما الگوی مالی در جغرافیای رای دهندگان تغییری ننموده است.

پایگاه پیروزی بایدن در 477 منطقه از ایالت های آمریکا سهم70 درصدی از فراوری داخل را دارند. درحالی که از طرف دیگر 2497 منطقه ترامپ نماینده 29 درصد فراوری ایالات متحده هستند. (یک درصد به جامانده متعلق به 110 منطقه نسبتا کم درآمد است که آرای آن همچنان قطعی نشده است).

شکار مناطق پردرآمد

ترامپ رای هزاران منطقه دارای شهر های کوچک و جوامع روستایی با اقتصاد های کوچک را مال خود نموده است. در مقابل، بایدن تقریبا آرای تمام مناطقی را که بزرگ ترین سهم ها از فراوری داخلی را دارند، کسب نموده است. از جمله می توان به منطقه هایی اشاره نمود که کلینتون پیروز به پیروزی در آن ها نشده بود. از همین رو نمی توان نقشه جغرافیای مالی رای دهندگان را ثابت فرض کرد.

گرچه دوگانگی کلان شهر ها و شهر های کوچک پابرجاست، اما نامزد برنده انتخابات مناطق جدیدی را از ترامپ پس گرفت. جو بایدن پیروز شد 7 منطقه از 100 منطقه پردرآمد آمریکا را به حزب دموکرات بازگرداند. همچنین نیمی از 10 منطقه بزرگ مالی که سال 2016 به ترامپ رای داده بودند، این بار بایدن را انتخاب کردند. به طور خلاصه نقشه 2020 همچنان منعکس کننده شکاف چشمگیر بین کلان شهر های بزرگ و متراکم و شهر های کوچک و مناطق روستایی است. اتفاقی که می تواند خبر از چالش های بزرگ پیش روی کنگره و سنا بر سر اختلافات درمورد موضوعات مالی بدهد.

تبعات گسل میان هواداران دو حزب

گرچه پیروز انتخابات تغییر نموده است، اما جغرافیای مالی رای دهندگان به دو حزب همچنان اختلاف معنا داری را نشان می دهند. مناطق قرمز و آبی انعکاس دهنده دو اقتصاد کاملا متفاوت است. منطقه های هوادار دموکرات ها عموما مالی متنوع، با اتکا به نیروی انسانی تحصیلنموده و شامل صنایع دیجیتال هستند. اما در مناطق جمهوری خواستار نیروی کاری بدون تحصیلات بالا و صنایع سنتی تر بخش اصلی اقتصاد را تشکیل می دهند.

این پدیده که طی 20 سال اخیر بسیار تشدید شده است، می تواند تبعاتی منفی برای اقتصاد آمریکا به همراه بیاورد. فاصله بین دو حزب به شکلی ادامه یافته است که هواداران آن ها از تمامی جوانب کاملا متمایز شده اند. حالا مشکل دیگر اختلاف عقیده این دو حزب در فرهنگ، نحوه حکمرانی و یا هویت آن ها نیست، بلکه نگاه آن ها به اقتصاد نیز به شکلی بنیادی با یکدیگر متضاد شده است.

دموکرات ها نماینده رای دهندگانی هستند که خواسته هایشان از دولت تامین مسکن، فقرزدایی، زیرساخت های حمل و نقل و برطرف تبعیض نژادی است. مشاغل نیز در مناطق دموکرات نقشه به شکل عمده ای بر تحقیق و توسعه، فناوری و خدمات صادراتی متکی است. در مقابل پایگاه جمهوری خواستار عموما شهر های کوچک و مناطق روستایی است. مناطقی که از رفاه کمی برخوردارند. با توجه به این شرایط حزب جمهوری خواه نیز دلیلی برای درنظر دریافت اولویت های کلان شهر ها نمی بیند؛ زیرا بخش کوچکی از سهم آرای این حزب مربوط به شهر های بزرگ است. به نظر می رسد با وجود این شکاف و اختلاف، بستر مناسبی برای به ایجاد یک وفاق ملی در راستای دستاورد های مالی وجود ندارد.

دوقطبی آبی و قرمز

نتایج انتخابات هفته گذشته بیگانگی و جدایی مالی هواداران دو حزب را به خوبی نمایان می نماید. از این جهت شاید بتوان گفت تصمیم مردم آمریکا برای دریافت مسند قدرت از ترامپ نشانگر عدم تعلق بدنه اصلی مالی کشور به سیاست های مالی رئیس جمهوری آمریکا است. رئیس جمهوری که وعده ساختن تمامی مناطق کشور را نداد و به جای آن برچسب زدن به هواداران حزب رقیب را استراتژی خود قرار داد.

بعضی کارشناسان آمریکایی معتقدند ادامه یافتن این الگو برای آمریکا مضر خواهد بود. الگویی که در آن یک حزب (دموکرات) به منظور مقابله با مشکلاتی فعالیت می نماید که در ذهن اکثریت آمریکایی ها وجود دارد و حزب دیگر (جمهوری خواه) به دنبال ایجاد خصومت و خشم در اقلیتی است که از اهمیت زیادی در نظام سیاسی برخوردار هستند.

این شرایط نه تنها به انسداد و ناکارآمدی بیشتر حکمرانی یاری می نماید، بلکه آسیبی جدی برای اقتصاد عموم مردم و مناطق خواهد داشت. در شرایطی که برای جبران خسارات پاندمی کرونا احتیاج مبرم به یک بازیابی بزرگ وجود دارد، ادامه فرایند این شکاف می تواند موجب ناپایداری شرایط همه گروه های اجتماعی در آمریکا گردد.

منبع: فرارو
انتشار: 24 آذر 1399 بروزرسانی: 24 آذر 1399 گردآورنده: ak3fa.ir شناسه مطلب: 1285

به "سهم بایدنی ها و ترامپی ها از کیک اقتصاد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سهم بایدنی ها و ترامپی ها از کیک اقتصاد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید